«از نمایش ایرانی چه میدانیم؟»
تاریخ انتشار: ۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۸۵۷۸۱
ایسنا/خوزستان کتاب «از نمایش ایرانی چه میدانیم؟» به نویسندگی منوچهر اکبرلو برای آشنایی نوجوانان با نمایشهای سنتی است که در ۱۰۰ صفحه از نشر گویا منتشر شده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.
به گزارش ایسنا، کتاب «از نمایش ایرانی چه میدانیم؟» در پشت جلد این کتاب میخوانیم:
«آیا تا به حال مثلاً در ایام محرم نمایش تعزیه را دیدهاید؟ نمایش سیاهبازی چطور؟ آیا در شهرستان یا روستای شما هنوز بازیها و نمایشهای سنتی اجرا میشود؟ مثلاً در آغاز سال نو یا فرارسیدن پاییز؟ آیا چیزی از عروسکهای قدیمی ایرانی شنیدهاید یا تصاویر آن را دیدهاید؟ مثلاً خیمهشببازی با آن عروسکهای بامزه؟
در یک کلام: شما از نمایشهای سنتی ایرانی چه میدانید؟
هنر نمایش در هر فرهنگی ریشه در اسطورهها و آیینهای آن دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این کتاب با نمایشهای سنتی ایرانی آشنا میشوید تا از مسیر آنها با بخش مهمی از فرهنگ سرزمین ایران آشنا شوید.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: استانی فرهنگی و هنری تعزيه کتاب نمایش سیاه بازی نمایش های سنتی ایرانی چه آیین ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۸۵۷۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا سعدی شادترین شاعر ایران سالها نادیده گرفته شد؟
آفتابنیوز :
محمدعلی اسلامی ندوشن متولد ۱۳۰۴ در ندوشن یزد بود که برای دیدار با فرزندانش به کانادا رفت و بعد بهخاطر عوارض کهولت سن و کرونا آنجا ماندگار شد و پنجم اردیبهشت سال ۱۴۰۱ چشم از دنیا فروبست و خانواده پیکرش را همانجا به امانت به خاک سپردند تا در فرصت مناسب، طبق وصیت خودش به ایران برگردد و در نیشابور در جوار آرامگاه عطار و خیام آرام گیرد؛ هرچند زادگاهش یزد بود و از ندوشن برخاسته بود.
پیکر اسلامی ندوشن ۲۸ آبان ۱۴۰۲ به ایران بازگشت و بعد از تشییع در دانشگاه تهران، یزد و نیشابور در خانه ابدیاش آرام گرفت.
این نویسنده و پژوهشگر دانشآموخته حقوق بینالملل از فرانسه بود و استاد پیشین دانشگاه تهران، که علاوه بر درسهای حقوقی، به تدریس نقد ادبی، سخنسنجی و ادبیات تطبیقی نیز میپرداخت. او سالها زندگی خود را صرف تحقیق در آثار علمی و ادبی ایران و ترجمه آثار نویسندگان جهان کرد و آثارش بهصورت کتاب در بیش از ۵۰ جلد در زمینههای گوناگون اعم از ادبی، فرهنگی و اجتماعی به چاپ رسیده است.
همزمان با سالروز درگذشت محمدعلی اسلامی ندوشن در اردیبهشت که با نام سعدی گره خورده و در هفته بزرگداشت این شاعر قرار داریم، بخشهایی از جستار او را درباره سعدی که در کتاب «چهار سخنگوی وجدان ایرانی» (چاپ سوم - ۱۳۸۰) منتشر شده است میخوانیم. اسلامی ندوشن در این کتاب سعدی را حاضرترین فرد در متن جامعه ایرانی میداند و از این شاعر به عنوان اولین معلم و یک مصلح اجتماعی یاد میکند و او را «سخنگوی ضمیر آگاه ایرانی» میخواند که در دورههایی کمتر به او توجه شده و کمتر درباره او حرف زده شده است.
اسلامی ندوشن در این کتاب نوشته است:
ز خلق، گوی لطافت تو بردهای امروز
به خوبرویی و سعدی به خوبگفتاری
سعدی تقریباً شادترین شاعر ایران است. شاعری است که کمتر ما را در دستاندازهای زمین و آسمان میاندازد، و یا در دستاندازهایی که وجدان ما را به تب و تاب افکند. خیلی آرام بیان میکند و در واقع میخواهد ما را آرام به راه راست بیاورد. نزدیک هفتصد سال سعدی در ایران معلم اول بوده. به عنوان «مصلح اجتماعی» میتوان گفت که درسدهنده به همه خانوادهها بوده. اگر درسش را گوش نکردهاند، موضوع دیگری است. او درس خود را داده، مردم هم خواندهاند و تکرار کردهاند، از مکتبخانهها تا بالاترین مجامع ایران. چه شد که طی این هفتصد سال، حاضرترین فرد در متن جامعه ایران بوده است؟ و چه شد که طی این پنجاه سال اخیر آنطور که میبایست، به مقام سعدی توجه نشد؟ کسان دیگری به عللی بیشتر در متن توجه بودند، بیشتر کتاب دربارهشان نوشته شد، بیشتر بحث و حرف درباره آنها صورت گرفت، مثل حافظ و مولوی و فردوسی. از این چهار بزرگ، از سعدی کمتر حرفش زده شد. برای این موضوع چند علت هست:
یکی اینکه از زمانی که بیشتر سیاسی شدیم، یعنی از شهریور ۲۰ که ایران در اشغال قرار گرفت، قشری از جامعه ایران یکدفعه سیاسی شد، گروههای مختلف، مرامها و حزبهای مختلف و زیر و بمهای مختلف پیش آمد و کسانی که خود را «پیشرو» میدانستند، سعدی خیلی به مذاقشان خوش نمیآمد؛ زیرا او را چنان که باید قاطع نمیدیدند که یک جهت را در پیش بگیرد؛ مثلا تکلیف با مولانا روشنتر است، یا فردوسی، یا حتی حافظ. سعدی، چون همهجانبه است، همه مسائل بشری را مطرح کرده، هیچ جهتی را به تنهایی نگرفته و قصدش واقعا تربیت ساده اجتماعی برای جامعه بوده، باب طبع کسانی که بیشتر یکجهتی فکر میکردند، نبوده. سیاستْ قاطع است. یک حزب میگوید این باید بشود و آن نباید بشود، یک مرام نیز همینگونه فکر میکند. فکر یکجهتی باعث میشود که انسانها پیشوایان فکری خود را آسانتر در جهت معینی انتخاب کنند، تا آنها کمک کنند به نظریهای که آن حزب یا آن دسته و گروه به آن دلبسته است. این است که سعدی چنان که باید، باب طبع چپروها و کسانی که اندیشه تند را دنبال میکردند و خواه ناخواه روی نظریاتشان تعصب داشتند، نبود. آنها هم، چون تبلیغات وسیعی داشتند، در دیگران و بهخصوص جوانها اثرگذار شدند. البته پیش اهل نظر همیشه سعدی، سعدی بوده؛ اما نزد کسانی که با سیاست تند سروکار داشتهاند، کمی نادیده گرفته شده و حتی کسانی سبکسرانه این جسارت را به خود دادند که لطیفترین سخنور زبان فارسی را «ناظم» بخوانند، نه شاعر!
علت دوم این بود که سعدی جامعه ایرانی را واگو و ترجمانی میکند؛ یعنی آینهای است در برابر ما. بدیهی است که او به این بسنده نمیکند. «مایی» که او میخواهد، آن است که بهتر از آنچه هست باشد، عیبهایش تا حد امکان کاهش گیرد. البته او اینقدر واقعبین هست که بداند بشر بیعیب نمیشود. کمال وجود ندارد و هر انسانی یک مقدار در معرض لغزش است؛ اما تا حد ممکن میخواهد جامعه را اصلاح کند؛ بنابراین آینه وجودی جامعه ایرانی است. عیبها و حسنهایش، هر دو را میگوید و ما البته در این پنجاهساله که دگرگونی سیاسی میخواستهایم، این را خیلی خوش نداشتهایم. گذشتگان ما قدر این سخنها را میدانستند و برایشان مسألهای نبود. ما که در معرض فرهنگ غرب و چپ قرر گرفته بودیم و عوارض بعدیاش را هم به نوعی دیدیم، خوش نداشتیم که قیافه خودمان را در آینه سعدی نظاره کنیم! گرایش بر آن بود که اندیشههای حزبی و سیاسی جامعه را پیش ببرد، تا اینکه یک فرد اخلاقی بخواهد آن را اصلاح کند.
سومین نکته این است که اصلاحکردن فردی خود، قدری مشکلتر است تا دنبالهروی از یک مرام و یک روش. این یکی آسانتر است؛ زیرا افراد جمع میشوند، دنبال هم راه میافتند، چند شعار را مدنظر قرار میدهند و امید دارند که فکر خود را بر کرسی بنشانند، در حالی که اصلاح فردی و اخلاقی کار آسانی نیست. انسان باید قدری تحمل محرومیت بکند، تحمل انضباط بکند، برای خود مقداری حفاظ اخلاقی قرار دهد تا بتواند انسان بهتری بشود، و، چون این کار آسان نبوده، مردم آنطور که باید به طرف سعدی نرفتند.
منبع: خبرگزاری ایسنا